با سلام خوب ولی یکمی کار دارد
تحفه ای از شعر خودم تقدیم به اهالی شعر و ادب خبری نیست مرا جز غم دوری توگل /خود خبر داری و از حال دلم بیخبری /من مراد دل خویش را زدلت پرسیدم /تو زخنده به دلم پشت زپایی زده ای /من ندانم چکنم عاشق این دل شده ام /رخصتی نیست گلم رخ بنما برحالم /من به پیمانه زنم چنگ زخاطر بروم /چارهای نیست دگر جز غم ایام مرا /باده نوشیده و مست کنم از غم تو /روزها میگذرد ازغم ایام خزان /آری گویند که دنیا محل گذراست /آنچه کردی به دل من همه میگذرد /خوب یا بد زشت یا زیبا همگی میگذرد /آنچه بردل زده ای سوخت تمام جگرم /کی شود منزلگه من دربر دشت فوغان /آه ای سلطان قلبها خود چنین آگاه باش /من برفتم زاین جهان تو بمان غم من محمد طالبی (غریب اردکانی).تقديم به دوستان گل
4308 بازدید
1 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian